سرخ بی نهایت
صدای پای محرم را که می شنوی ، دلت حال وهوای دیگری می گیرد، انگار تمام سال منتظرآمدنش بودی . می آید با کوله
باری از احساس ومعنا ، حامل پیامهایی که هر سال به دست من وتو می رسد وباز یادمان می آید که اگر بعضی باورها دردل
آدمی باشد می شود دنیا وهمه قلبهای درآن را فتح کرد. انگار که هیچ فاصله ای نیست . راستی فکر می کنی تا کربلا چقدر
راه است؟
نویسنده: باران